NEw WoRDS
کلمات جدید

badger

سر  به سر گذاشتن ۰ اذیت کردن ۰آزاردادن

don't badger me now

الان سربه سرم نذار

implore
درخواست کردن ۰ التماس کردن به ۰ تقاضا کردن

he implored me
او از من درخواست کرد



drudgery
کار سخت ۰ کار پر زحمت

i must do the drudgery tomorrow

من باید فردا کار سختی انجام دهم

interminable
پایان ناپذیر ۰ تمام نشدنی خسته کننده

the journey seemed interminable

سفر بنظر تمام نشدنی به نظر می رسید

perceive
متوجه شدن ۰ درک کردن

? did you perceive 

آیا متوجه شدی ؟  

TODAY'S IDIOM
اصطلاح امروز

the pour oil on troubled waters

آرام کردن ۰ تسکین دادن